به گزارش صاحب نیوز؛ تئاتر کاشان را با «محسن خسروی» میشناسند. بیش از 40 سال است که که با چندین نسل از تئاتریهای کاشان کار کرده و به عنوان کارگردان، نویسنده، مدرس و گاهی هم بازیگر تئاتر شناخته میشود.
خسروی عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان هم بوده که چند سالی است بازنشسته شده است. با اینکه رشته اصلیاش در دانشگاه فیزیک بوده، ولی از قبل از انقلاب علاقه و عمده فعالیتش را در حوزه هنر و تئاتر متمرکز کرده است. به مناسبت روز هنر انقلاب اسلامی، روایت او را در مورد جایگاه هنر و هنرمندان قبل از انقلاب به گفتگو مینشینیم.
وضعیت هنر و هنرمند در کاشان پیش از انقلاب اسلامی چگونه بود؟
ما اگر بخواهیم خیلی واقعبینانه به قضیه نگاه کنیم و جلوههای هنری کاشان را در نظر بگیریم، اینجا از دیرباز خاستگاه هنر و هنرمندان بوده است؛ ولی اگر هنرهای امروزی را درنظر بگیریم، میتوان گفت سابقه بارز و مشخصی نداشته است. البته ما برای معماری و نقاشی، اساتید بزرگی در کاشان داشتهایم. در مورد هنرهای جدید باید بگویم ما به شکل جدی و واضح تئاتر نداشتیم. گاهی نمایشهایی مناسبتی یا موقعیتی اجرا میشد. سینمای جوان و فیلم هم که اصلا نبود. همچنین خوشنویس داشتیم، ولی انجمن خوشنویسی نبود و برای هیچ کدام انجمن یا دفتری وجود نداشت. در کل هیچ گونه تشکل هنری نداشتیم.
قبل از انقلاب، انجمنهای ادبی و شعرای خیلی زیادی در کاشان مشغول به فعالیت بودند. ولی برخی شعر را به عنوان هنر قبول نداشتند و آن را نوعی ادبیات می دانستند. در سال 1351 در بعضی شهر های ایران مرکز آموزش تئاتر ایجاد شد که میخواستند تئاتر را به شکل اصولی یاد بدهند. جالب اینجاست که کاشان یکی از 12 شهری بود که در ایران انتخاب شد، با توجه به اینکه نه مرکز استان بودیم و نه شهری بزرگ. مرکز آموزش تئاتر کاشان در سال 51 افتتاح شد و نمایشهایی که با اصول نمایشنامهنویسی و البته غیرمناسبتی کار شده بود، اجرا میشد. من هم آموزشهای اولیه تئاتر را از آنجا آغاز کردم.
آیا هنرمندان کاشانی در مبارزات دخالتی داشتند؟
ما در سال 54 گروه تئاتری را تاسیس کردیم به نام گروه «پگاه» که از دانشجویان تشکیل شده بود. در کنار کارهایی که انجام میدادیم، فعالیت های سیاسی هم داشتیم، به طوری که بعد از بعضی نمایش هایی که اجرا می کردیم، توسط ساواک یا اطلاعات رژیم سابق مورد تعقیب قرار می گرفتیم و بعضا اذیتمان می کردند. گاهی یکی دو ترم در دانشگاه از من ثبت نام نمیکردند؛ مگر با دادن تعهداتی که دیگر از این گونه فعالیتها انجام ندهم. ضمنا گروه ما از سال 52 در مسجد و مدرسه «میانچال»، فعالیتهای هنری انجام میداد؛ چه در زمینه سرود و چه در زمینه تئاتر. جالب اینکه یکی از پایگاههایی بودیم که تقریبا همزمان با حسینه ارشاد، فعالیتهای هنری و مذهبی انجام میدادیم.
ما با انگیزههای انقلابی و مذهبی مشغول این کارها میشدیم که فعالیتهایمان در انقلاب اوج گرفت. به طوری که در برهه انقلاب و یا بهتر بگویم از سال 56 نمایشهای بسیار انقلابی و تندی را به اجرا میگذاشتیم. درسال 57 که اوج حضور مردم در صحنه بود، ما هم همراه آنها بودیم.
مهمترین گرایشهای هنری در آن مقطع که به نفع انقلاب عمل می کرد، کدام دستهها بود؟ شعر؟ تئاتر؟ نقاشی؟ سرود؟….
شعر. به دلیل اینکه شعر سابقه دیرینهای داشت و شعرا هم فعالیتهای زیادی در این زمینه انجام میدادند. ولی در خود بحبوحه انقلاب، علاوه بر شعرا، بچههای تئاتر هم نقش بسزایی داشتند. خیلی از فعالیتهای آنها در راستای انقلاب و فعالیت های انقلابی بود.
مهم ترین تئاترهایی که در آن روزگار به نفع آرمانهای انقلاب روی صحنه رفت کدام بود؟
تئاتر «جمعه خونین» که موضوعش مربوط به جریان 17 شهریور بود. نمایش «چهار صندوق» و همچنین نمایش «خانهها را خراب کنید» که آن نیز بر اساس یکی از داستانهای مشروطه بود. نمایش «ضیافت» و «میراث» هم از دیگر اجراهای مهم بود. مسجد و مدرسه میانچال به رهبری حجت الاسلام مدنی کاشانی که فرزند آیت الله مدنی کاشانی بود، به یک پایگاه فرهنگی تبدیل شده بود که ما تئاترهایی مثل «ابوذر» و «قِیس بن مُسَهَّر» و «حجر بن عدی» را آنجا اجرا کردیم. هدفمان این بود که آنها را به زمان حال به مردم نشان دهیم و به انقلاب هم ربط بدهیم. همچنین مسائل مبارزاتی و سیاسی را از کارهای بهرام بیضایی و ساعدی استخراج می کردیم و به نمایش می گذاشتیم.
به نظر شما هنر کاشان تا کنون سهم انقلابی خودش را درباره آرمانهای انقلاب ادا کرده است؟
انقلاب ما اینقدر بزرگ و عظیم بوده است که من فکر نمیکنم هیچ کس و هیچ جایی توانسته باشد دین خودش را در هر زمینهای؛ چه اقتصاد و چه سیاست و چه در زمینه های فرهنگی نسبت به این آرمانها ادا کرده باشد. هرچند تا حدی تلاشهایی شده است، ولی نتوانستند خیلی موفق باشند. البته در اوایل انقلاب مقداری این حرکتها منسجمتر، بهتر و مؤثرتر بود. به خصوص در زمینههای فرهنگی و هنری که در زمینه انقلاب فعالیتهایی داشتند.
هرچه از سرچشمه اصلی انقلاب فاصله میگیریم، متاسفانه از آرمانهای والایی مانند ایجاد یک تمدن اسلامی،ایرانی و نیز انقلاب فرهنگی که برایش جنگیدیم، دور می شویم. شاید اینها نشان از غفلت ما دارد و یا نقشههای دشمنان کشور است که نگذاشتند ما استراتژیهای خودمان را مشخص کنیم و ما را در مقابل یک سری کارهای انجام شده می گذارند؛ جوانان ما را به کجراهها می کشانند و …
بنده الان بین آرمانهای خودمان و هنرمندان فاصله زیادی میبینم و احساس میکنم که روز به روز فاصله میگیرند و کسانی که آن زمانها را درک نکردهاند اصلا به مفاهیم انقلاب کاری ندارند. متاسفانه جشنهای این دهه دیگر شور اوایل را ندارد در صورتی که این یک جشن ملی است و همه باید خودجوش مراسمی را برپا کنند؛ نه اینکه فقط منتظر برپایی جشن از جانب دولت باشند.
اگر امکانات کاملی دست شما بود، مهم ترین کاری که در شرایط کنونی درباره انقلابی کردن هنر کاشان انجام میدادید چه بود؟
چند سال پیش در فرمانداری جلسه ای بود که از ما پرسیدند شما هنرمندان چه چیزی می خواهید. من آنجا به صورت طنز، مطلبی را اینگونه گفتم که از شما مسئولان میخواهم برای ما کاری نکنید و بگذارید ما به همان شرایط اوایل انقلاب برگردیم! ما در آن فضا خیلی بهتر از الان بودیم. شاید سالن کمتری داشتیم، ولی فعالیتهای بهتر و آزادی عملهای بهتری وجود داشت. در آن زمان به ما توجهات بیشتری میشد. خود مسئولان از ما میخواستند یک سری کارها را انجام دهیم. در صورتی که الان خودمان برای اجراها مدام دنبال اجازه گرفتنیم. آنها با کارهای ما در حقیقت عکس یادگاری میگیرند و درخواست یا پیشنهاد کاری را برای ساخت نمی دهند. به هرحال هنرمند هم انگیزه میخواهد. شاید فعالیتهای ما هم در آن زمان صادقانهتر بوده است.
من اگر می توانستم، مقداری دلگرمی برای هنرمندان ایجاد میکردم تا بتوانند دور هم فعالیتهای خوبی داشته باشند. انگیزههایی برایشان ایجاد شود و کارها را ساماندهی کنند. گاهی در قالب فعالیتهای مذهبی، کارهایی میبینیم که هیچ وجه مذهبی ندارد یا در مسیر انقلاب کارهایی اجرا میشود که هیچ تناسبی با انقلاب ندارد. خیلی از افرادی که در حقیقت تجربه این کار را دارند و سال ها کار کردهاند و دارای ایده هستند، به نحوی یا کنار گذاشته شدهاند یا ترجیح می دهند خودشان را وارد نکنند. مدیران ما دچار یک سردرگمی در مسائل فرهنگی به خصوص هنر شدهاند و این معضل برای کل کشور مصداق دارد. در سطح کاشان هم به تبع شاهد این هستیم.
باید افرادی که انقلاب را درک کردهاند و دغدغه انقلابی بودن دارند به میدان بیایند و برنامهریزی و کار کنند. الان شاخصهای انقلابی شدن کار، تعریف نشده است و خیلیها کارهای تبلیغاتی را با کارهای فرهنگی قاطی میکنند و حتی گاهی با گرایشهای سیاسی قاطی می شود که این مسئله بسیار خطرناک است و الان ما را به جایی رسانده که گاهی جمع و جور کردن آن سخت است.
علل پیروزی یک انقلاب را چه می دانید؟
اول خواستن و اتحاد مردم مهم است. در انقلاب ما هم، همه مردم میخواستند این تحول رخ دهد. ما گمشدهای داشتیم که به دنبال آن بودیم و آن را در کلام امام و شعارهای ایشان و خط مشیای که برای انقلاب ترسیم کرده بودند، یافتیم. گمشده ما هم مکنونات دینی و قلبی ما بود هم مکنونات ملی ما و اینها همه در سیمای امام مشهود بود. بیشتر مردم بلکه بالای 99 درصد مردم خواستار انقلاب شدند که خداوند یاری کرد و شرایط زمان هم آن را مهیا کرد.
انتهای پیام/ الف
دیدگاه شما