به گزارش صاحب نیوز؛ بررسی وقایع زندگی و سیره سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید ابومهدی المهندس، مبارز خستگی ناپذیر جبهه مقاومت، کمک بسیاری به فهم و درک از مکتب سلیمانی خواهد کرد. مکتبی که علاوه بر خیر اخروی، با موفقیت دنیوی نیز همراه است.
خاطرات و ابعاد زندگی این دو شهید از زبان و نگاه افراد مختلفی بیان شده است. امروز در مصاحبهای با جلال الخالدی، خبرنگار صدا و سیما در عراق و خبرنگاری میدانی جبهه مقاومت که بارها از نزدیک شاهد مبارزه شهدای بزرگ مقاومت همچون حاج قاسم و ابومهدی المهندس بود، به بررسی مکتب سلیمانی پرداختیم.
– صاحب نیوز: شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس را از چه زمانی میشناختید؟
– من با هر دو شهید آشنا بودم و آن دو را بارها در جبهههای مبارزه با داعش دیده بودم اما شهید ابومهدی را از قبلتر میشناختم. شهيد ابومهدي المهندس را از سال 1370 ميشناسم. هنگامي كه ابومهدي المهندس، رئيس ستاد سپاه بدر بودند، از آن موقع صدها بار با ايشان ديدار و نشست و برخاست داشتم و در جنگ با داعش هم در موصل، تكريت، تلعفر و در مرز القائم عراق كه نزديكترين نقطه به مرز البوكمال سوريه است، با ايشان ديدار كردم، هم ديدار خبري و هم غيرخبري.
ديدار من با حاج قاسم در شب عمليات مرحله نخست آزادسازي حومه سامراء معروف به سورشناس و يورش به شهر تكريت، زادگاه صدام، بود. در آن شب من و حاج قاسم در صحن مطهر امامين عسگريين بوديم. حاجي نماز مغرب و عشا را به جماعت خواند و خودش در ميان نمازگزاران و در رديف پنجم بود. با اين وجود رزمندگان و نظاميان عراقي هم در صفي منظم ايستاده بودند تا با حاجي سلام كنند و عكس سلفي بگيرند و حاجي در كمال آرامش با همه ديدار كرد.
بامداد همان روز وي در صف نخست جنگ با داعش بود و توانست طرح داعش كه با بيش از 10 خودروي انتحاري آمده بودند تا به سامراء برسند را خنثى كند و در این حمله ناجوانمردانه داعش، دهها تن از آنها به درک واصل شدند.
خاطرات من با حاج قاسم و ابومهدی زياد است كه در يك گفتگو نميگنجد. در خطوط جنگي با داعش هم از حضور حاج قاسم هميشه مطلع بودم و ميدانستم وقتي ايشان در جبهه حضور مييابند يعني اين كه آن شب حمله سختي به داعش ميشود.
– از عملیاتهای مهمی تعریف کنید که حاج قاسم در آن حضور داشتند.
شهيد سليماني در اكثر نبردهاي مهم حضور داشت: نبرد آزادي شهر تركمن نشين امرلي در 160 كيلومتري شمال بغداد نخستين آنها بود كه با آزاديش در تابستان سال 2014 قدرت پوشالي داعش رو شد و ابهت اين گروه شكسته شد، چرا كه امرلي از چهار طرف در محاصره داعش بود اما طرح نظامي حاج قاسم موجب شد تا جنگ آزادي امرلي پس از 80 روز محاصره شكسته شود. من در حين آزادي امرلي در اين شهر بودم .
جمله معروف حاج قاسم به عراقی ها چه بود؟
دومين پيروزي حاج قاسم شكست محاصره بغداد بود. داعشيها سعي داشتند از دو سمت استان دياله در شمال شرق و استان صلاح الدين در شمال، بغداد را محاصره و ساقط كنند اما جمله ماندگار حاج قاسم را عراقيها فراموش نكردهاند كه گفت: «هرگز اجازه سقوط بغداد را نميدهم و وي به همراه ابومهدي المهندس و شهيد حميد تقوي و هادي العامري، فرمانده سپاه بدر، و عصائب اهل حق و ديگر ارگانهاي مردمي و نظامي داعش را به عقب رانده و محاصره بغداد را شكستند.
در عمليات شكست محاصره بغداد كه شامل شكست محاصره شهر سامراء هم ميشد، سردار حميد تقوي معروف به ابو مريم شهيد شد.
مهمترين عملياتي كه حاج قاسم و ابو مهدي المهندس به طور مشترك آن را فرماندهي كردند
مهمترين عملياتي كه حاج قاسم و ابو مهدي المهندس به طور مشترك آن را فرماندهي كردند عمليات آزادسازي شهر جرف الصخر در 60 كيلومتري جنوب بغداد است. اين شهر را عراقيها مثلث مرگ ميناميدند. آن هم به دليل حضور گسترده تروريستهاي القاعده و داعش. جرف الصخر در مثلث بغداد، بابل و كربلا بود و ادامه حضور داعش در اين شهر يعني خطر نفوذ داعش به كربلا.
عمليات آزادسازي جرف الصخر با شعار عاشورا شروع شد و نيروها توانستند ظرف دو روز و پس از شهادت 123 رزمنده آن را آزاد كنند. اينجا بود كه آمريكا از قدرت بسيج مردمي و توانايي حاج قاسم بيمناك شد و براي نخستين بار به دولت عراق پيشنهاد مشاركت در جنگ عليه داعش را داد.
تا قبل از آزادي جرف الصخر آمريكا درخواستها و التماسهاي دولت عراق برلي كمك را رد ميكرد و به عراقيها ميگفت ما سال 2020 به شما كمك ميكنيم در حالي كه آن موقع سال 2014 بود، اما شكستهاي پي در پي داعش آمريكا را مجبور كرد تا به بهانه كمك به بغداد، در واقع براي نجات داعش وارد عمل شود و روزها و ماهها بعد كينه آمريكا به وضوح مشخص شد.
-آمریکا چطور در جنگ به کمک داعش آمد؟
– بعد از شکستهای پی در پی داعش در عراق، آمریکا به بهانه کمک به عراق وارد جنگ شد اما جنگندههاي آمريكایی به بهانه اشتباه، 48 بار مواضع بسيج مردمي را بمباران كردند و در عين حال در چندين اقدام براي داعشيها آذوقه و سلاح و مهمات ميفرستادند كه برخي تصاوير اين اقدام آمريكا در شبكههاي اجتماعي نیز منتشر شده است.
من آخرين بار كه ابومهدی المهندس را ديدم در تظاهرات ضدامريكايي در نزديكي سفارت آمريكا بود. ايشان در اعتراض به اقدام جنگندههاي آمريكايي كه مواضع بسيج مردمي در شهر القائم را بمباران و 23 تن از رزمندگان حشد الشعبي را شهيد كردند، در محدوده سه كيلومتري سفارت حاضر شد و برگشت.
آمريكاییها به دروغ او را عامل صدور فرمان حمله به سفارت معرفي كردند تا جهان غرب و عرب را عليه او بشورانند غافل از اين كه المهندس به قوانين دولت عراق كاملاً پايبند بوده و هرگز دستوري مبني بر تعرض به نمايندگيهاي سياسي کشورها در خاک عراق حتى اگر آن کشورها دشمن باشند را نمیداد.
– بدون شک سحرگاه و روز 13 دی ماه 1398 یکی از تلخترین روزها برای جبهه مقاومت و دو کشور عراق و سوریه بود. از شب حادثه برایمان تعریف کنید.
پیکر حاج قاسم چگونه شناخته شد؟
– به حق كه شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس هم براي ايران و هم عراق دردناك بود. به خصوص آن شب كه خودروی آنها مورد حمله واقع شد، تا ساعت سه بامداد پيگير خبر بوديم تا در نهايت با مشاهده دست بريده و انگشتر مبارك حاج قاسم او را شناختيم. باورمان نميشد كه واقعاً حاج قاسم شهيد شده است، لحظات سختي داشتيم و لحظات سوزناكي را پشت سر گذاشتيم.
حاج قاسم جمله قشنگي دارد كه حالا به شعاري جاودان در عراق بدل شده است. جمله «يقيناً كله خير: يقيناً همهاش خير و بركت است». اين جمله را در روزهاي كمك به سيل زدگان گفته بود اما حالا همه دريافتند كه با شهادت حاج قاسم اكثر امت اسلامي از خواب غفلت بيدار شدند و اين همان هدف مكتب حاج قاسم است كه تبديل شد به يقينا كله خير.
– عراق در سالگرد شهادت این دو شهید، چه حال و هوایی دارد؟
– امسال و در نخستين سالروز شهادت اين عزيزان اكثر شهرهاي عراق غرق در سوز و گدازند، اما آیا آمريكا به موفقیت رسید!؟ آمریکا به غير از نفرت روز افزون مردم عراق چيزي نصيبش نشد و روز به روز عشق و علاقه دو ملت ايران و عراق بيشتر ميشود و آمريكا از اين اقدام هر روز عصبانيتر؛ اين ثمره جمله جاويدان «يقينا كله خير» است.
زندگي حاج قاسم همهاش خير و بركت بود و حالا شهادتش نيز به منبع خير و بركت در ايران و عراق و جهان اسلام و جهان آزاديخواهان بدل شده است.
انتهای پیام/