صاحب نيوز : سه روز تا آغاط عملیات بیت المقدس مانده بود سایت موشکی تبوک را در هفده کیلومتری ابادان مستقر کردیم. کارکنان این سایت تجربه خوبی از عملیاتهای قبلی به دست آورده بودند و مسولان نیروی هوایی هم اطمینان زیادی به عملکرد این سایت داشتند برای اطمینان بیشتر، سه سایت دیگر در محلهایی نزدیک به سایت اصلی احداث کردیم تا اگر شناسایی شدیم، سریع جابجا و در محل جدید مستقر شویم. در احداث سایتها از نیروهای جهاد سازندگی کمک گرفتیم. لودر، بولدوزر و گریدر اوردند و محلهای مورد نظر را صاف و هموار کردند. سکوهای جنگ افزارها، سکوی رادار، سکوی پرتاب موشک، سکوهای اتاق عملیات و سکوهای شناسایی اماده شدند. روز موعود، دستگاهها را به خودروها بستیم و به سوی محل مورد نظر حرکت کردیم. دستگاهها را روی سکوها قرار دادیم و کابل ها را به دستگاهها وصل و مولدهای نیررو را روشن کردیم و به دستگاهها برق رساندیم. کارکنان تعمیر و نگهداری آمدند و سایت را بررسی کردند. سرانجام به قرارگاه اعلام کردیم که آماده درگیری و شلیک موشک هستیم. این سایت سه سکو در یک سمت و سه سکو در سمت دیگر داشت؛ یعنی ما در یک زمان میتوانستیم با هجده هواپیما درگیر شویم. در منطقه عملیاتی بیت المقدس، علاوه بر سایت تبوک، سایت خیبر در منطقه سوسنگرد و یک سایت هم در منطقه سربندر مستقر بود که عقبه ما را پوشش میدادند. دوازده قبضه توپ 23 میلی متری هم برای پوشش هوایی ارتفاع پایین سایتها مستقر کرده بودیم. ولی اتش توپخانه دشمن اذیتمان میکرد. وضعیت منطقه را به قرار گاه اطلاع دادیم .جواب رسید: سایت را حفظ کنید اگر احساس خطر کردید، به جای امنی بروید تا تصمیم جدیدی گرفته شود. از سوی دیگر به توپخانه نیروی زمینی ارتش دستور داده شد منطقه را پوشش دهد. بعد از چهار ساعت از شدت، اتش توپخانه دشمن کاسته شد، البته در طول جنگ، توپخانه دوربرد نیروی زمینی بارها، به کمک ما، پدافند هواییها امده بود.
دهم اردیبهشت سال 1361 عملیات بیت المقدس شروع شد.ساعت 10:45 دقیقه همان روز،هفت فروند هواپیمای دشمن وارد منطقه شدند و در برد 40کیلومتری ما شورع به گشت زنی کردند، همین که یکی از آنها جلوتر امد در ارتفاع 28 هزار پایی روی این هواپیما قفل و به سویش شلیک کردیم. ستوان محمد مصطفوی مسول رها سازی موشک بود با دستورر من موشک را رها کرد. موشک به هواپیما اصابت کرد. به این ترتیب، افتخار سرنگونی اولین هواپیما در این عملیات نصیب ما شد. عراقیها برای غلبه بر ما از شیوههای مختلفی بهره میبردند. به طور مثال، هواپیماهای عراقی در ساعتهای نزدیک ظهر و از سمت خورشید به ما حمله میکردند. در آن زمان و در ان حالت، با تابش نور آفتاب، چشم توپچیها به شدت اذیت میشد. این نکته را به شهید بابایی گفتیم. دستور داد به افراد توپچی عینک مخصوص جوشکاری بدهند و این مساله تا حد زیادی مشکل را بر طرف کرد. در این عملیات از رادارهای جستجو گر استفاده میکردیم. این رادارها موقعیت هواپیماها را مشخص می کردند و اطلاعات را در اختیار سامانه موشکی قرار میدادند عراق هم موشکهایی داشت که با ردیابی امواج این رادارها، به طور دقیق به سمت انها حرکت و نابودشان میکردند. بدجوری در بن بست قرارگرفته بودیم. خدا رحمت کند شهید ستاری را، او بود که افسران کنترل آتش را برای همفکری فرا خواند. ما گفتیم همین که هواپیما به 40 کیلومتری ما میرسد، احساس میکنیم هواپیما یک لحظه ایستاده است. این مکث، زمان شلیک موشک ضد رادار هواپیمای دشمن است. با خونسردی گفت: در آن لحظه رادار را خاموش و روشن کنید. رادار که خاموش میشد تا دوباره روشن شود 40 ثانیه طول می کشید در این که امواج قطع میشد. اکثر این موشکها گیج و در زمین و آسمان منهدم میشدند. در همین عملیات بود که به ما گفتند یکی از جنگ افزارها شلیک نمیکند: مهماتش تمام شده است یا خدمه روی توپ نیست.
ستوان بهمن طهماسبی را به جای خودم گذاشتم و راننده را صدا زدم. به راه افتادیم وقتی به پای توپ رسیدیم از پایین نگاه کردم و کسی را روی توپ ندیدم با خودم گفتم : خدایا! به مسولان چه جوابی بدهم ؟! با همین فکر جلوتر رفتم. رد خون زیر جنگ افزار توجهم را جلب کرد. نگران شدم جلوتر رفتم یکی از درجهدارها پشت قبضه نشسته بود، اما سرش روی شانهاش افتاده بود. پایش روی پدال توپ بود. گلولهای اما درتوپ نبود. جلوتر رفتم. شهید شده بود. خون پاکش بر زمین میچکید. ترکش راکت هواپیما به گردنش خورده بود. ما فکر میکردیم کسی روی توپ نیست و توپچی محل را ترک کرده است. اما «خود غلط بود آنچه می پنداشتیم» او تا آخرین قطره خونش مقاومت کرده و سرانجام به شهادت رسیده بود. اواخر عملیات بیت المقدس و بعداز ازادسازی جاده مواصلاتی اهواز –خرمشهر، یک سایت موشکی را از رامشیر به هفده کیلومتری خرمشهر جابجا و با نام سایت موشکی بدر مستقر کردیم. حاصل مقاومت و ایثار کارکنان پدافند هوایی کشور در عملیات بیت المقدس، سرنگونی 53 هواپیما سه فروند بالگرد دشمن بود.
توپها را در هور دیدید!
عملیات خیببر در سوم اسفند 1362 با رمز مقدس «یارسول الله» در مناطقی از استانهای بصره،العماره، و جزایر مجنون اغاز شد. اولین عملیات و تجربه جنگی ایران بود که در مناطق ابی انجام میشد. حدود چهار روز از عملیات میگذشت. شهید بابایی مرا خواست و گفت: جهانی برویم سری به توپها و توپچیها بزنیم. ما علاوه بر سایت موشکی هاوک پیروزی، دو سایت سامانه راپیر،30 قبضه توپ 23 م م و هشت عراده توپ 35 م م ضد هوایی اورلیکن در هدایت عملیاتی قرار گاه خاتم الانبیا مستقر کرده بودیم. از ساعت نه صبح تا عصر هفتم اسفند مشغول بررسی و بازدید از مواضع توپها و سنگر کارکنان پایور و وظیفه شدیم. شهید بابایی توصیههای لازم را به سروان مسعود عسگری فرمانده اررتفاع پست منطقه کرد و حرکت کردیم. روی پل سید الشهدا به ایشان گفتم : هواپیماهای عراق از وسط هور(هورالهویزه وهور العظیم) در ارتفاع پایین میآیند و به بچهها حمله میکنند. حتی به سایت موشکی هم حمله کردهاند. کاش سطح آب زیاد بود تا توپها را روی ناوچه میگذاشتیم و موقع ورود هواپیماهای دشمن با آنها درگیر میشدیم. شهید بابایی نگاهی به هور و نیزارهایی انداخت که ارتفاع بعضی از نقاطش به شش متر میرسید. سپس مسیرش را به سمت سایت ادامه داد. خودرو را در ضلع جنوبی هورالعظیم و در خشکی پارک کرده بودیم. سوار شدیم و به سایت برگشتیم. پاقدم ما هم بد نبود. در ساعت 4:10 دقیقه بعد از ظهر با شلیک سایت هاوک یک فروند میگ 23 عراقی سرنگون شد!
شهید بابایی شب به قرار گاه خاتم الانبیا بازگشت. صبح روز بعد وقتی سرهنگ بابایی به سایت آمد با فرمانده اتشبار سروان عسگری، از سایت خارج شد. دو روز بعد یک قبضه توپ 23 م م و دو عراده توپ35 م م اورلیکن سوار بر بارچ اوردند و پدافند هوایی متحرک ایجاد کردند. توپهای ضد هوایی روی بارج موفق به انهدام یک فروند هواپیما شدند و از آن پس با وجود سه قبضه توپ داخل هور، هواپیماها جرات پرواز در آن منطقه را هور را نداشتند. روزی سرهنگ بابایی تا مرا دیدگفت: جهانی! توپها را در هور دیدی؟! گفتم : جناب سرهنگ خدا عمرتان بدهد عالی عمل کردید. سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. من به فکر فرو رفتم و با خودم گفتم جنگ افزارهای موجود ما چگونه در برابر امکانات و تجهیزات انبوه دشمن توانایی مقابله داشتند؟! اگر ابتکار افراد مومن و متعهدی همچون عباس بابایی، منصور ستاری، و… نبود. چطور پیروز میدان می شدیم؟!
نواوری در نحوه به کارگیری این سامانهها در کشور عزیزمان سبب شد نیروی هوایی رژیم بعث در طول جنگ تحمیلی سه مرتبه بازسازی و نوسازی شود در حالی که ما براساس داشتههایمان ابتکار به خرج میدادیم و پیروز میدان میشدیم.
آسمان بان- اباصلت رسولی – ص44-49-این قسمت مجموعه خاطرات سرهنگ بازنشسته خسرو جهانی