به گزارش صاحب نيوز ، این که در جنگ برخلاف خیلی از لشکرهای دیگر، هر استانی لشکری داشته، فقط یک شهرستان است که صاحب لشکر است و ان هم نجف آباد و لشکر 8 نجف اشرف، شاید حرف تازهای نباشد اما آنچه در این نوع لشکرها، جالب است نوع تشکیلاش است. همه جای دنیا، سازمانها از یگان گرفته تا لشکر را خودشان پیگیری میکنند آن وقت میگردند دنبال فرمانده لشکر. اینجا برعکس است. فرمانده کار را از آنجایی شروع میکند که میرود در جبهه فیاضیهی آبادان، قسمتی از یک خط را تحویل میگیرد تا کم کم یگان به تیپ تبدیل میشود. تیپ هم میشود لشکر. یعنی حاج احمد باید بگوییم : موسس و فرمانده لشکر نجف اشرف. کار وقتی مشکلتر است که شما برای تهیه ادوات مشکل داشته باشی. نتوانی از جبهه خودی، تجهیزات لازم را تامین کنی باید به فکر غنیمت بیفتی. و لشکر این کار را کرده بود. فقط در یک مورد300 قبضه توپ غنیمت گرفته بود.
البته که باید کسی مثل حاج احمد، فرمانده لشکر باشد تا تمام هم و غم خودش را بگذارد که ادوات سالم بماند. باید بازدید از انبار تسلیحات لشکر که توی دانشگاه شهید چمران اهواز بود، به یاد ماندنی باشد وقتی شما آن همه نظم را میدیدی که چطور همه آن تسلیحات منظم چیده شده و حتی به خوبی گریس کاری هم شده است.
این بار یک نفر از باء بسم الله تشکیل یک لشکر را خودش دنبال کرده، پس از مدتی وی را به یک کارشناس نظامی تبدیل میکند که توی خیلی از زمینهها حرف برای زدن داشته باشد. تا آنجا که احمدپور- مسول لجستیک کل جبهه جنگ- سال پنجم جنگ از فرمانده کل سپاه اجازه بگیرد تا بتواند مدتی برود لشکر 8 نجف و جانشین احمد بشود و بعد ازآن هم بارها اعتراف کند که: من خیلی چیزها مربوط به لجستیک را از احمد یاد گرفتم و درسهای زیادی آموختم.
دلش برای نیروهایش میتپید. یک جورایی قربان صدقه انها میرفت. جمله معروف حاج حسین را تکرار میکرد که : چلو کباب در خط ، ساچمه پلو در عقبه.
این را چند جا دیدهام که دیگران میگویند: در لشکر 8 نجف کافی بود که به سه مکان سرکشی کنی تا به این مهم پی ببری؛ آشپزخانه که بسیار مرتب و تمیز و بهداشتی بود، اسلحه خانه و حمام. حمام لشکر به قول بسیجیها معرکه بود، احمد در همه جا حمام احداث میکرد، در جاهایی که کسی باور نمیکرد. در جزیره مجنون شمالی در روی ضلع غربی که به دجله نزدیکتر بود و در وسط هور، حمام بسیار تمیز و مستحکمی درست کرده بود، با دهها دوش آب گرم در زمستان که بسیجیها کیف میکردند و برای فرماندهشان دعا میکردند.
در مورد تهیه تجهیزات سخن به میان آمد، گفتم تا یادم نرفته بگویم که احمد، اولین تیپی بود که از غنائم دشمن، یگان زرهی درست کرد.
طراوت – ش57 –ص 6-مهدی آقایی
ای کاش برای اینکه حقیقت راگفته باشیم نامی هم از شهرستان لنجان سفلی شهرستان مبار که وشهرستان کاشان برده می شد انها هم تعداد زیادی شهید وجانبا ز درلشکر تقدیم کردند
داداش. اخوی. لنجان سفلی و بیشتر قهدریجان چی شد. نقش اونها کمتر از نجف آبادیها نبود.