هرچهقدر هم که بخواهیم به انتخابهای هیئت انتخاب جشنواره فجر سیویکم اعتراض نکنیم و به گزینههای موجود در بخش سودای سیمرغ- مسابقه سینمای ایران- احترام بگذاریم، طبعا حضور حتی یکی دو فیلم بسیار ضعیف کل انتخابها را دچار خدشه خواهد کرد و معیار و میزان این انتخابها را زیر سوال خواهد برد. «آفتاب، مهتاب، زمین» آخرین ساختهی «علی قویتن» یکی از همین فیلمهاست. اثری که با هر زاویه نگاهی که به آن نگریسته شود در حد بخش مسابقه جشنواره فجر نیست و حضورش کل انتخابها را زیرسوال خواهد برد.
این البته بار اول نیست. سال گذشته نیز قویتن با فیلمی در قد و قوارهی فیلم امسالش در جشنواره حضور داشت و با یک هیئت انتخاب دیگر هم به بخش مسابقه راه یافت و این یعنی ظاهرا عمدی برای حضور آثار وی در بخش اصلی جشنواره وجود دارد. عمدی که یا از طرف مدیران ارشاد است و با نگاهی به «محتوای» دو فیلم اخیر قویتن صورت میگیرد، یا از طرف کسانی که به هر ترتیب میخواهند شانیت جشنواره و هیئت انتخاب آن را زیر سوال ببرند و جشنواره را به سخره بگیرند، چرا که نهایت حضور چنین فیلمی قطعا کاهش میزان اعتبار جشنواره خواهد بود.
«آفتاب، مهتاب، زمین» یازدهمین کار «علی قویتن» و دومین کار وی پس از «پرواز بادبادکها» است که در فضای روستایی میگذرد. خودش میگوید دوست دارد در کارنامهاش فقط همین دو فیلم وجود داشت و 9 فیلم دیگر اساسا به اسم وی نبود. اما نکتهی قابل توجه در همین دوفیلم ضعف مفرط کارگردان در رعایت اصول اولیه و بدیهی سینما و روایت یک داستان جذابِ قابل تماشاست.
«آفتاب، مهتاب، زمین» یک فیلم روستایی است بدون هیچ داستان مشخصی و بدون هیچ «شخصیت» تاثیرگذاری. قویتن به عنوان نویسنده و کارگردان نه «گرهی» در داستانش ایجاد میکند، و نه «شخصیتی» که داستان زندگیاش برای ما جذاب باشد. معلوم نیست جناب قویتن پس از ساخت یازده فیلم چرا هنوز اصول اولیه کارگردانی را هم بلد نیستند.
«آفتاب، مهتاب، زمین» را از هر منظری که نگاه کنید فیلمیست در قد و قواره یک فیلم سینمایی محلی،کاری شبیه تمرینهای اولیه یک هنرجوی فیلمسازی در یکی از روستاهای دورافتاده که حتی دسترسی خوبی به فیلمهای روز ایران- ونه حتی جهان- هم ندارد تا لااقل کمی اصول اولیه فیلمسازی از طریق تماشای فیلم بیاموزد. یک اثر «مضحک» که در بسیاری از دقایق باعث خندهی حاضران در سالن میشود.
ایجا دیگر قاعدتا «محتوای» اثر هرچه که باشد مهم نیست. یک فیلم سینمایی آن هم در طراز بخش مسابقه جشنواره فجر باید حداقلهای یک اثر سینمایی، یا حداقل یک تلهفیلم معمولی را داشته باشد. مساله این است که اگر حتی موضوع «مخاطب» و استقبالش از فیلم برای سازندگان آن اهمیتی ندارد، حداقل یک اثر ضدقصهی جشنوارهای تروتمیز را راهی جشنواره کنند، نه یک اثر که به یک «کمدی ناخواسته»ی تمام عیار تبدیل شده است و به دلیل همین «فرم» پراشتباه و مبتدیانه «محتوایش» هم به ضد خودش تبدیل شده.
«آفتاب، مهتاب، زمین» ظاهرا در تمجید و تعریف از روحانیت ساخته شده است و نقش موثر آنها در اجتماع و…… اما نهتنها هیچکدام از اینها را به مخاطب منتقل نمیکند، بلکه دقیقا بهخاطر همان ضعف تکنیکی و فرمی مورد اشاره گاها باعث تمسخر روحانیت هم شده است.
با این همه آخرین ساختهی «علی قویتن» اساسا فیلم قابل بحثی نیست و به قول منتقد ثابت هفت «ماقبل نقد» است، اما چیزی که باعث میشود بیان همین مطلب مهم جلوه کند و لازم و ضروری به نظر برسد حضور چنین فیلمی در بخش اصلی جشنواره است در حالی که فیلم اولیهای قابل تاملی مثل «فرشتگان قصاب» حتی به بخش فیلمهای اول هم راه نیافتهاند. این مسالهایست که اعتبار جشنواره را خدشهدار خواهد کرد.